English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6341 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
default setting U تنظیم پیش فرض یا قراردادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to draw up a contract U قراردادی نوشتن یا تنظیم کردن
Other Matches
discharge of contract U انجام تعهدات قراردادی پایان دادن به تعهدات قراردادی
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
contracted U قراردادی
contractual U قراردادی
bespoke U قراردادی
bespoken U قراردادی
advice code U کد قراردادی
conventional U قراردادی
defoult U قراردادی
arbitrary U قراردادی
defaulting U قراردادی
defaults U قراردادی
default U قراردادی
based on a contract U قراردادی
defaulted U قراردادی
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
formal charge U بار قراردادی
code U نشانه قراردادی
unconventional U غیر قراردادی
prosign U علامت قراردادی
arbitrary U دلبخواه قراردادی
conventions U ائین قراردادی
convention U ائین قراردادی
To conclude an agreement (contract). U قراردادی بستن
arbitrarily U بطور قراردادی
conventional current U جریان قراردادی
agreed point U نقطه قراردادی
convectional current U جریان قراردادی
agreement water rate U نرخ قراردادی اب
contracted weaver U بافنده قراردادی
contractual relationship U رابطه قراردادی
contractual liability U مسئوولیت قراردادی
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
hit and miss <idiom> U ناخوشآیند ،غیر قراردادی
To annul [abrogate] a contract قراردادی را باطل کردن
phonetic alphabet U کلمات قراردادی مخابراتی
legal assistance U علایم قراردادی نقشه
enter into an agreement U قراردادی را منعقد کردن
base symbol U علایم قراردادی مبنا
military symbols U علایم قراردادی نظامی
award a contract U قراردادی را واگذار کردن
conventional programming U برنامه نویسی قراردادی
taxi squadder U بازیگر عضو گروه قراردادی
taxies U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxiing U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxi U عضو گروه بازیگران قراردادی
taxied U عضو گروه بازیگران قراردادی
guarantee a contract U اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to enter into an agreement U پیمان یا قراردادی منعقد کردن
all in contract U قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد
conventionality U مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
creation of contractual tie U انشاء ایجاد رابطه قراردادی
default font U فونت پیش فرض یا قراردادی
advice code U کد قراردادی مخصوص ارسال اماد
to guarantee a contract U اجرای قراردادی راضمانت کردن
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
taxi squad U گروه بازیگران قراردادی درباشگاه حرفهای
conventionalist U کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
conventionally U برطبق ایین ورسوم قراردادی- مطابق قرارداد
deal U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
to give somebody an ultimatum U به کسی آخرین مدت را دادن [برای اجرای قراردادی]
deals U قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود
yellow dog contract U قراردادی که براساس ان کارگر حق عضویت در اتحادیه کارگری را ندارد
to off an agreement U قصد خود را برای الغای قراردادی اگاهی دادن
contra proferentem U قراردادی که مورد رضای طرفین باشد قرارداد مرضی الطرفین
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
restraint of trade U قراردادی که ضمن ان تجارت یکی از طرفین قرارداد به طور نامحدود منع شود
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
capitulation U تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
to sign up U قراردادی را امضا کردن [اسم نویسی کردن]
conventional sign U علایم قراردادی نقشهای علایم معمولی نقشه
reciprocal agreement U قراردادی که دو کشور برای توسعه روابط اقتصادی با یکدیگرمنعقد می سازند و بر این مبنا به یکدیگر امتیازاتی ازنظر تعرفه گمرکی و عوارض و تسهیلات می دهند
frustrated contract U قراردادی که اجرای ان به دلیل دخالت وقایع غیر مترقبه غیر مممکن شده است قراردادعقیم شده
notional aircraft U هواپیمای قراردادی هواپیمای نمونه
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
adjustments U تنظیم
adjustment تنظیم
alignment U تنظیم
alignments U تنظیم
timing U تنظیم
calibration U تنظیم
regulation U تنظیم
formulation U تنظیم
set out U تنظیم
shaping regulating U تنظیم
regularization U تنظیم
spreading U تنظیم
indictments U تنظیم ادعانامه
air adjustment U تنظیم هوا
timing U تنظیم وقت
formulating U تنظیم کردن
variability U قابلیت تنظیم
formulates U تنظیم کردن
indictments U تنظیم کیفرخواست
classifies U تنظیم کردن
frame U تنظیم کردن
classifying U تنظیم کردن
adjusability U قابلیت تنظیم
regulation U پهنه تنظیم
classify U تنظیم کردن
adjusting point U نقطه تنظیم
indictment U تنظیم کیفرخواست
automatic regulation U تنظیم خودکار
conduction U هدایت تنظیم
attend U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
adjusted U تنظیم شده
regularized U تنظیم کردن
indictment U تنظیم ادعانامه
regulator U تنظیم کننده
regularizes U تنظیم کردن
regulators U تنظیم کننده
adjustment of fire U تنظیم تیر
adjustment of rools U تنظیم غلطک
attending U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
adjustable U تنظیم پذیر
adjustable U قابل تنظیم
formulated U تنظیم کردن
family planning U تنظیم خانواده
regularises U تنظیم کردن
regularising U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
regulating switch U کلید تنظیم
thermoregulation U تنظیم دمایی
thermostatic regulation U تنظیم با دماپای
to draw out U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
to make out U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
to set out U تنظیم کردن
trigger control U تنظیم با ماشه
tunable U تنظیم پذیر
thermoregulation U تنظیم حرارت
stup string U رشته تنظیم
regulating valve U سوپاپ تنظیم
rheostat regulation U تنظیم با رئوستا
rocker gear U تنظیم جاروبک
set screw U پیچ تنظیم
set the watch U تنظیم نگهبانی
set up U تنظیم کردن
setting ring U حلقه تنظیم
spark setting U تنظیم جرقه
speed adjustment U تنظیم سرعت
tunably U تنظیم پذیر
tuneable U تنظیم پذیر
vertical adjustment U تنظیم عمودی
vertical justification U تنظیم عمودی
voltage regulation U تنظیم ولتاژ
will adjust U تنظیم می کنم
depth adjustment تنظیم عمیق
body alinement U تنظیم بدن
expanded contrast U تنظیم کنتراست
fine adjustment U تنظیم فریف
fine adjustment U تنظیم دقیق
fine setting U تنظیم دقیق
fine setting U تنظیم میکرومتری
focusing control U تنظیم تمرکز
framer U تنظیم کننده
frequency tuning U تنظیم فرکانس
hand regulation U تنظیم با دست
electronic tuning U تنظیم الکترونی
electronic control U تنظیم الکترونیکی
pressure regulator U شیر تنظیم
caliper setting U تنظیم پرگار
cam type regulation U تنظیم بادامکی
carburetor adjustment U تنظیم کاربراتور
cascade control U تنظیم زنجیری
check gate U دریچه تنظیم
check valve U شیر تنظیم
corrector U تنظیم کننده
crystal control U تنظیم با بلور
indicement U تنظیم ادعانامه
inductive tuning U تنظیم القائی
preset U پیش تنظیم
pressure adjustment U تنظیم فشار
purity adjustment U تنظیم خلوص
range adjustment U تنظیم برد
range adjustment U تنظیم مسافت
Recent search history Forum search
1gorse melatonin
1may fader good
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
1Regulatory label
2procuring activity
1adjust strength: press strength button you can adjust the strength which you need
0مداری که فرکانس آن توسط کاربر تنظیم میشود. برای یکسان کردن سیگنالها و مدار ها با یک باس ساعت
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com